اتل متل حسنی تو خواب راه می رفت
داشت دوباره به خونه ماه می رفت
پیاده بود او ؟ نه بابا سواره
سوار چی ؟ قایق ابر پاره
تند و سریع به خونه ماه رسید
ستاره شد صورت ماه رو بوسید
حسنی حالا تو باغ آسمونه
دلش می خواد کنار ماه بمونه
اتل متل حسنی تو خواب راه می رفت
داشت دوباره به خونه ماه می رفت
پیاده بود او ؟ نه بابا سواره
سوار چی ؟ قایق ابر پاره
تند و سریع به خونه ماه رسید
ستاره شد صورت ماه رو بوسید
حسنی حالا تو باغ آسمونه
دلش می خواد کنار ماه بمونه